در بحارالانوار و در روایتی از امام صادق(ع) در مورد شرایط آمر به معروف و ناهی از منکر سه صفت ذکر شده است. اینکه آنچه به آن امر یا از آن نهی میکند را بداند، در امر به معروف و نهی از منکر عادل باشد و در آن مدارا کند. در خطبه 192 نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین علی(ع) نیز فرموده است: «فَلَعَنَ اللهُ السُّفَهَاءَ لِرُکُوبِ الْمَعَاصِی وَ الْحُلَمَاءَ لِتَرْکِ التَّنَاهِی». از کلمات حضرت علی(ع) در خطبه قاصعه بدست میآید ارتکاب منکر، کار سفیهان و نهی از منکر کار حلیمان و عاقلان بردبار بوده است. حلم، همان عقل و بردباری معنایی دارد که «رفق و مدارا» نیز از لوازمش است.
در روایتی از ابن اخوه، فقیه بزرگ شافعی در کتاب معالم القربة فی احکام الحسبه این حکایت آمده است که مردی بر مأمون وارد شده و او را با قولی غلیظ امر به معروف و نهی از منکر کرد. مأمون در پاسخ او گفت: خداوند کسی را که برتر از تو بود به ارشاد کسی که بدتر از من بود گماشت، اما شرط کرد با او با قولی لیّن سخن کند تا شاید بر او اثر نهد «فَقُول لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی». درباره رفق و مدارا در امر به معروف و نهی از منکر، در مرفوعه ابن ابیعمیر نیز آمده است آمر به معروف و ناهی از منکر در امر کردنش باید اهل رفق باشد «إِنَّمَا یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ مَنْ کَانَتْ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ: عَامِلٌ بِمَا یَأْمُرُ بِهِ، تَارِکٌ لِمَا یَنْهَی عَنْهُ، عَادِلٌ فِیمَا یَأْمُر، عَادِلٌ فِیمَا یَنْهَی، رَفِیقٌ فِیمَا یَأْمُرُ، رَفِیقٌ فِیمَا یَنْهَی».
در منابع عامه نیز آمده است پیامبر(ص) امر به معروف و نهی از منکر را فقط برای کسی پسندیده میدانست که در امر و نهی کردن اهل رفق و مدارا باشد، حکیم و آگاه به حرام و حلال باشد «لا یأمر بالمعروف و لا ینهی عن المنکر إلّا رفیق فیما یأمر به، رفیق فیما ینهی عنه، حکیم فیما یأمر به، حکیم فیما ینهی عنه، فقیه فیما یأمر به، فقیه فیما ینهی عنه». همینطور در روایت معتبر دیگری که در وسائلالشیعه آمده نیز رفق و مدارا در مقام امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد که بزرگان آن را بر «امر به مندوبات» حمل کردهاند. فقیهان بزرگوار امامیه هر چند رفق و مدارا را در همه امور مستحب میدانند و درباره برخی امور مانند رفتار با اسیران، اجیران و کارگران نیز مؤکداً استحباب رفق را بررسی فرمودهاند، اما حکم شرعی رفق در امر به معروف و نهی از منکر را از منظر فقهی بررسی نفرمودهاند.
امام خمینی(ره) نیز به مهربانی و خیرخواهی در امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرده و در تحریرالوسیله در احکامِ مرتبه سوم از مراتب امر به معروف، نوشته است: «شایسته است شخصی که امر به معروف یا نهی از منکر میکند، در شیوه امر و نهی کردن، برای آن شخصِ مرتکبِ حرام چنان طبیبی دلسوز و پدری مهربان باشد که به مصلحت و خیرخواهی او میاندیشد و اصلاً باید نهی از منکر او برای شخصی که مرتکب منکر شده و نیز برای کل امت اسلام، سرشار از لطف و مهربانی باشد. شایسته است قصد خودش را برای خدا و جلب رضایت او خالص کند و این عمل خودش را از هرگونه هوای نفس و گردنکشی دور کند و خویشتن خویش را پاک و پیراسته نداند و خودش را برتر و والاتر از آن کسی که مرتکب منکر شده، نداند چون ای بسا که همان شخص مرتکب منکر، حتی اگر مرتکب گناه کبیره باشد، اوصاف نفسانی پنهان و خداپسندی داشته باشد که خداوند به خاطر همان اوصاف، خودِ آن شخص را دوست داشته باشد، هرچند از این یک عملش بیزار باشد و ای بسا که همین آمر و ناهی برعکس باشد، یعنی صفات ناپسند پنهانی داشته باشد که خداوند از خود او به خاطر همان صفات ناپسند بیزار باشد».
نظر شما